یاقــــــوت ســــــــرخ
دیگر نه دی شد برایمان عید . یک روز خدایی ... یوم الله . ولی هر چه فکر میکنم ما تا یادمان می آید هر روزمان در تاریخ یوم الله بود . هر روزمان نه دی .... آن روزی که بدون جنگ با آغوش باز سپاهیان اسلام را پدرانمان پذیرفتند ... یعنی اسلام را پذیرفتند . بماند که خود عرب ها فلانی را سردار جنگ با ایرانیان میدانند منظورشان حکماً جنگ با سپاهیان یزدگرد است ! آن روز که ایرانیان بیش از عرب ها هوای اهلبیت را داشتند . آن روز که مشاهیر اسلام اکثراً ایرانی بودند . آن روز که امام رضا علیه السلام به ایران آمد و چه استقبالی ... آن روز که مردم قم به استقبال حضرت معصومه سلام الله علیها آمدند . روزی که تشیع مذهب رسمی ایران شد . روزی که سپاه عباس میرزا در شمال غرب ایران تا پای جان در مقابل روس ها ایستاد. روزی که غیوران هرمزگان تا نثار خونشان با انگلیس ها جنگیدند برای دفاع از میهن. روزی که توتون و تنباکو حرام شد. سال چهل و دو هم مانند نه دی داشت. روزهای زندانیان در بند ساواک ، همه نه دی بود . هفده شهریور پنجاه و هفت هم .... روزهایی که مطهری و بهشتی و مفتح و ...و ...و ....دادیم. روزی که مادری تکه های تن جوانش را در خاک دفن میکرد . روزهای طولانی ای که چشم مادری به در خشک شد ولی فرزندش نیامد . روزهایی که پدری بین قبور شهدای گمنام دنبال قبر فرزندش می گشت . روزی که قائله هجده تیر خوابید . روزی که نامردان دیگر نتوانستند جام زهر بنوشانند . روزی که بالاخره خواستند عدالت را در ایران اجرا کنند. و روز نه دی هزار و سیصد و هشتاد و هشت .